معلم ریاضی به دانش آموزان گفت : بعضی از نامساوی ها غیر ممکن است مثلا هیچ عددی از خودش بزرگ تر نیست. ناگهان یک دانش آموز در اومد و گفت : ولی آقا من یه عدد سراغ دارم که از خودش بزرگ تره. معلم با تعجب پرسید چه عددی ؟ دانش آموز گفت آقا ، نیم. معلم گفت چطور؟ دانش آموز گفت: آخه من هر وقت میوه ای را با برادرم قسمت می کنم نصف بزرگ ترش رو برای خودم برمی دارم!
omidimath.loxblog.ir
خدا میگه به اندازه یک دقیقه
باز از خدا میپرسه خدایا ۱۰۰۰۰۰۰۰دلار برات چقدر؟
خدا میگه به اندازه یک ریال
بعد میگه خدایا میشه یک ریال به من بدی ؟
خدا میگه باشه فقط یک دقیقه صبر کن
پدر از پسرش پرسيد: امتحان رياضي امروزت چطور بود؟
پسر: يكي از جوابهام غلط بود. پدر: معلمتون چند تا سؤال داده بود؟ پسر:پنج تا. پدر: اين خيلي عاليه، پس بقيه سؤال ها رو درست حل كردي؟ پسر: نه دیگه، اصلا وقت نشد به بقيه نگاه كنم..!! منبع : جوکستان
|